جوانان ، جنسیت و اخلاق (1»
نويسنده:فاطمه صفری
مقدمه و طرح مسأله
اصلاح و توسعه فرهنگ عمومی، روح اصول سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی را تشکیل میدهد. از اینرو در راستای اصلاح حوزه فرهنگ علمی، اصلاح اخلاق اجتماعی همواره مورد توجه و بحث بوده است. گرچه توجه به قواعد اخلاقی برای رفتارهای اجتماعی با نگاهی عمیق و همهجانبه در کلیه مناسبات اجتماعی همراه نبوده است. و این نگاه نه تنها در ظواهر امور باقی مانده بلکه برای پیشبرد و تحقق آن نیز بیشتر از ابزارهای کنترل و اجبار استفاده شده است.
بیشک اصلاح اخلاق اجتماعی در گرو شناسایی دقیق آسیبها و کاستیهای فرهنگ عمومی است. اما متأسفانه به رغم مناقشات فرهنگی و اجتماعی در طول سالهای بعد از انقلاب، طرح، گفتگو و اقدام در زمینه آسیبها و کاستیهای جدی موجود در جامعه بسیار ناقص و در موارد بسیاری سهلانگارانه بوده است. به بیانی روشنتر اخلاقیات و رفتارهایی منفی چون خدعه، تزویر، ریا و تفاوت ظاهر و باطن یا دو چهره بودن، قدرتطلبی، بینظمی اجتماعی و فقدان وجدان کاری، رعایت نکردن یا نادیده انگاشتن قانون و یا حقوق دیگران، حرص و آز، سوءاستفادههای مالی، تملق و چاپلوسی، مفاسد اداری، توطئهچینی، غش در معاملات و شکاف عمیق بین گفتار و کردار چندان مورد توجه جدی و اقدام عملی قرار نگرفتند بلکه در اصلاح اخلاقیات اجتماعی تنها به ظواهر امور پرداخته شده است. در این میان، مسأله چگونگی و حدود ارتباط سالم بین دختر و پسر یا زن و مرد و به عبارت عامتر، رعایت عفاف(1) به عنوان یکی از مصادیق اخلاق اجتماعی بیشتر در ظاهر و اغلب به شیوهای خشن مورد توجه بوده است. به همین دلیل، در سطحی نسبتا گسترده پوشش خانمها و یا طرز لباس پوشیدن و احتمالاً آرایش موی جوانان و ارتباط و برخورد دختر و پسر، آن هم با بکارگیری ابزارهای کنترل و اجبار مورد هدف بوده است که به دلیل کارآمد ناقص این ابزارها نوعا نتایج معکوس به دست آمده است.